محمد بن عثمان بن سعید عمری

محمد بن عثمان نیز همچون پدر، از بزرگان شیعه و از نظر تقوا و عدالت و بزرگواری مورد قبول و احترام شیعیان [43] و از یاران مورد اعتماد امام عسکری - علیه السلام - بود، چنانکه حضرت در پاسخ سؤال «احمد بن اسحاق» که به چه کسی مراجعه کند؟ فرمود: عَمری (عثمان بن سعید)، و پسرش، هر دو، امین و مورد اعتماد هستند، آنچه به تو برسانند، از جانب من می‌رسانند، و آنچه به تو بگویند از طرف من می‌گویند. سخنان آنان را بشنو از آنان پیروی کن، زیرا این دو تن مورد اعتماد و امین منند. [44] .پس از درگذشت عثمان، از جانب امام غایب توقیعی مبنی بر تسلیت وفات او و اعلام نیابت فرزندش «محمد» صادر شد. [45] .«عبد الله بن جعفر حِمیَری» می‌گوید: وقتی که عثمان بن سعید در گذشت، نامه‌ای با هما خطی که قبلاً امام با آن با ما مکاتبه می‌کرد، برای ما آمد که در آن ابو جعفر (محمد بن عثمان بن سعید) به جای پدر منصوب شده بود. [46] .همچنین اما، ضمن توقیعی در پاسخ سؤالات «اسحاق بن یعقوب»، چنین نوشت: خداوند از عثمان بن سعید و پدرش، که قبلاً می‌زیست، راضی و خشنود باشد. او مورد وثوق و اعتماد من، و نوشته او نوشته من است [47] .ابو جعفر تألیفاتی در فقه داشته است که پس از وفاتش، به دست حسین بن روح، سومین نایب امام (و یا به دست ابو الحسن سمری، نایب چهارم) رسیده است. [48] .محمد بن عثمان، حدود چهل سال عهده دار سفارت و وکالت امام زمان بود و در طول این مدّت، وکلای محلّی و منطقه‌ای را سازماندهی و بر فعالیتشان نظارت می‌کرد و به اداره امور شیعیان اشتغال داشت. توقیع‌های متعددی از ناحیه امام صادر، و توسط او به دیگران رسید. او سرانجام در سال 304 یا 305 درگذشت. [49] .او پیش از مرگ، از تاریخ وفات خود خبر داد، و دقیقاً در همان تاریخی که گفته بود، در گذشت. [50] .



[43] طوسی، همان کتاب، ص221.

[44] طوسی، همان کتاب، ص219.

[45] طوسی، همان کتاب، ص 219 -220.

[46] طوسی، همان کتاب، ص 220 - بحار الأنوار، ج 51، ص349.

[47] طوسی، همان کتاب، ص 220 - مجلسی، بحار الأنوار، ج 51، ص 350 - طبرسی اًعلام الوری، الطبعة الثالثة، ص 452 - علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة، تبریز، مکتبة بنی هاشمی، 1381 ه. ق، ج 3، ص322.

[48] طوسی، الغیبة، ص221.

[49] طوسی، الغیبة، ص223.

[50] طوسی، الغیبة، ص 222 - بحار الأنوار، ج 51، ص351.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پژمان علمدارزاده

نواب در دوره ی غیبت صغری

در آن روزگار، به جای «نیابت» و «نواب» بیشتر تعبیر «سفارت» و «سفرأ» به کار برده می‌شد.نایبان خاص حضرت مهدی در دوران غیبت صغری، چهار تن از اصحاب با سابقه امامان پیشین و از علمای پارسا و بزرگ شیعه بودند که «نوّاب اربعه» نامیده شده‌اند. اینان به ترتیب زمانی عبارت بودند از:

1 - ابو عَمرو عثمان بن سعید عَمری،

2 - ابو جعفر محمد بن عثمان بن سعید عَمری،

3 - ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی،

4 - ابو الحسن علی بن محمد سَمَری.

البته امام زمان - علیه السلام - وکلای دیگری نیز در مناطق مختلف مانند: بغداد، کوفه، اهواز، همدان، قم، ری آذربایجان، نیشابور و... داشت که یا به وسیله این چهار نفر، که در رأس سلسله مراتب وکلای امام قرار داشتند، امور مردم را به عرض حضرت می‌رساندند [28] و از سوی امام در مورد آنان «توقیع» هایی [29] صادر می‌شده است. [30] و یا - آن گونه که بعضی از محققان احتمال داده‌اند - سفارت و وکالت این چهار نفر، وکالتی عامّ و مطلق بوده ولی دیگران در موارد خاصی وکالت و نیابت داشته‌اند [31] مانند:محمد بن جعفر اسدی، احمد بن اسحاق اشعری قمی، ابراهیم بن محمد همدانی، احمد بن حمزة بن الیسع [32] ، محمد بن ابراهیم بن مهزیار [33] ، حاجز بن یزید، محمد بن صالح [34] ، ابو هاشم داود بن قاسم جعفری، محمد بن علی بن بلال، عمر اهوازی، و ابو محمد و جنائی [35] .


[28] چنانکه طبق نقل شیخ طوسی، حدود ده نفر در بغداد به نمایندگی از طرف محمد بن عثمان فعالیّت می‌کردند (الغیبة، ص 225).

[29] توقیع به معنای حاشیه نویسی است و در اصطلاح علمای شیعه به نامه‌ها و فرمانهایی که در زمان غیبت صغری از طرف امام به شیعیان می‌رسیده توقیع گفته می‌شود.

[30] صدر، المهدی، ص189.

[31] امین، سید محسن، أعیان الشیعة، ج 2، ص48.

[32] طوسی، الغیبة، ص 257، 258.

[33] کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 518، ح.5.

[34] کلینی، همان کتاب، ص 521، ح 14 و 15.

[35] طبرسی، اًعلام الوری، ص444.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پژمان علمدارزاده

دوره های زندگی حضرت

دوره های زندگی حضرت را می توان به سه دوره «اختفا»، «غیبت صغری »و «غیبت کبری » تقسیم کرد. عصر ظهور و بعد از ظهور نیز می تواند از دوره های زندگی امام علیه السلام محسوب شود که در بحث های کلامی به آن پرداخته می شود.


دوره اختفا
این دوره از هنگام تولد حضرت ( 255 ه) تا رحلت امام عسکری علیه السلام ( 260 ه) است . در مدت این 5 سال ، حضرت در دوران پدر بزرگوار خود زندگی می کرد.
امام عسکری علیه السلام در آن دوره ، دو وظیفه اساسی و حساس را عهده دار بود؛ یکی حفظ فرزندش از گزند خلفای عباسی ، و دیگر اثبات وجود او و اعلام امامتش به عنوان امام دوازدهم ، و آن حضرت از عهده هر دو به بهترین شکل برآمد؛ هم فرزندش را حفظ کرد و هم در فرصت های مناسب به یاران و دوستان خود او را معرفی می نمود، اما به خاطر وجود اختناق شدید توسط «عباسیان »، تنها تعداد اندکی از یاران صدیق امام عسکری علیه السلام ؛ مانند «ابو هاشم جعفری »، «احمد بن اسحاق »، و «حکیمه »و «خدیجه »، عمه های امام یازدهم علیه السلام از ولایت آن حضرت آگاه بودند.
«معاویۀ بن حکیم »و «محمد بن ایوب بن نوح »و «محمد بن عثمان عمری »نقل می کنند: 40 تن از شیعیان نزد امام عسکری علیه السلام گرد آمدیم ، آن حضرت فرزندش را به ما نشان داد و فرمود: «این امام شما پس از من و جانشین من است ، از او پیروی کنید و از گرد او پراکنده نگردید که هلاک می شوید و دینتان تباه می گردد، این را هم بدانید که پس از امروز او را نخواهید دید».
امام عسکری علیه السلام تصمیم گرفت تا برای حفظ جان فرزندش او را به جای مطمئن تری بفرستد. مدارک تاریخی حکایت از آن دارد که امام علیه السلام نخست فرزند خود را در «سامرا»و سپس در «مدینه »پنهان نمود.

امام دوازدهم (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) در «مدینه »تحت سرپرستی مادر بزرگ پدری خود زندگی می کرد.بنا به نقل «صدوق »، امام عسکری علیه السلام 40 روز پس از تولد فرزندش ، او را به مکان نامعلومی فرستاد و آنگاه وی به مادرش باز گردانده شد.
بنا به روایت «مسعودی »، امام عسکری علیه السلام در سال ( 259 ه) از «حدیث » مادر خود درخواست کرد تا به حج مشرف شود، از آن پس «حدیث » و نواده اش تحت حفاظت «احمد بن مطهر»، یار صمیمی و نزدیک امام عسکری علیه السلام به «مکه »رفتند. به نظر می رسد آنان پس از برگزاری مناسک حج به «مدینه »عزیمت کرده باشند و آن جا را محل اختفای امام دوازدهم (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) قرار داده باشند.

برخی از روایات نیز می تواند مؤ ید همین نکته باشد؛ چنان که زمانی «ابو هاشم جعفری »از امام عسکری علیه السلام پرسید: پس از وفات شما، سراغ جانشینان را در کجا باید یافت ؟
امام پاسخ داد: در «مدینه »
به گفته برخی محققان ، بیشترین احتمال این است که امام دوازدهم (عجل الله تعالی فرجه الشریف )، بخش عمده دوران کودکی خود را در «مدینه »گذرانده باشد؛ زیرا امام عسکری علیه السلام خطری که در صورت اقامت فرزندش در «عراق »با آن مواجه می شد را تشخیص داده بود.


غیبت صغری

با شهادت امام عسکری علیه السلام در سال ( 260 ه) مرحله غیبت کوتاه مدت امام دوازدهم (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) آغاز شد و تا سال ( 329 ه)؛ یعنی 70 سال به طول انجامید. این غیبت به لحاظ این که از جهت زمانی محدود است ، به آن «غیبت صغری »می گویند. این دوره نقش بسیار مهمی در ایجاد آمادگی شیعه برای پذیرش «غیبت کبری »داشت .
در طول «غیبت صغری »گرچه امام از نظرها پنهان بود، اما کسانی بودند که با آن حضرت در تماس بودند و سمت «نواب خاص »امام را داشتند؛ و به «نواب اربعۀ »مشهورند.

هر یک از شیعیان می توانستند به وسیله «نواب »مشکلات و مسائل خود را به عرض آن حضرت برسانند و توسط آنان خود را دریافت کنند. گاهی گروهی از مردم به وسیله آن نایبان خاص به دیدار امام می رسیدند.

این نایبان 4 نفرند و به اسامی اینها که همگی از علما و بزرگان شیعه هستند به ترتیب عبارتند از:

1 - ابو عمر، عثمان بن سعید عمری از ( 260 ه) تا هنگام وفات که ظاهرا قبل از سال ( 267 ه) بوده است . برخی وفات او را در سال 265 هجری قمری ) ذکر کرده اند.
2 - ابو جعفر، محمد بن عثمان عمری (از هنگام وفات سفیر اول تا 305 ه).
3 - ابو القاسم ، حسین بن روح نوبختی ( 305 ه- 326 ه).
4 - ابو الحسن ، علی بن محمد سمری ( 326 ه - 329 ه).


غیبت کبری
سومین مرحله را زندگی امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) را، دوران «غیبت کبری »و دراز مدت ، تشکیل می دهد. این دوره پس از سپری شدن «غیبت صغری »، آغاز شد و تاکنون ادامه یافته و به امر خداوند تا هنگام حصول «اقتضای تام »؛ یعنی آن زمان که زمینه پذیرش و رهبری و حکومت جهانی آن حضرت از نظر عده عده فراهم شود، ادامه خواهد یافت .
این مرحله میدان بزرگ ترین آزمایش انسان ها و غربال مؤ منان و سنجش ایمان و عمل قرار گرفته است ؛

در این مدت طولانی «حجت »خدا در پشت پرده غیبت ، خورشید گونه از پس ابرها، نور افشانی می کند.
همان گونه که «غیبت »، به دو مرحله تقسیم می شد و به دو گونه بود، «نیابت »نیز همین گونه است ؛

یعنی دارای دو مرحله است و دو گونه : «نیابت خاصه »در «غیبت صغری »و «نیابت عامه »در «غیبت کبری ».
در «نیابت خاصه »امام ، اشخاص معینی را نایب خود قرار داده بود که به اسم و رسم ، آنها را معرفی نموده ، و هر کدام را به وسیله نایب پیش از خود به مردم شناسانده بود.
در «نیابت عامه »، بر اساس یک ضابطه کلی و معین که امام خود به دست داده بود، هر فردی که آن ضابطه را از همه جهت و در همه ابعاد دارا باشد، نایب امام شناخته می شود، و به نیابت از امام ، ولی جامعه در امر دین و دنیا خواهد بود.
این مقام و این نیابت به وسیله خود حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) به عالمان واجد شرایط تفویض شده است .
«شیخ طوسی »، «شیخ صدوق »و «شیخ طبرسی »از «اسحاق بن عمار» نقل کرده اند که گفت : مولای ما حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) (در مورد وظیفه شیعیان در زمان غیبت ) فرموده است : «و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجۀ الله علیهم ».
در حوادث و رخدادهایی که واقع می شود به روایت کنندگان حدیث ما رجوع کنید که آنان حجت من بر شمایند، و من حجت
خدا بر آنانم .
«طبرسی »نیز در کتاب «الاحتجاج »از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که آن حضرت در ضمن حدیثی فرمود: و اما من کان من الفقهاء صائنا لنفسه ، حافظا اهواه مطیعا لامر مولاه فللعوام ان یقلدوه »
(هر یک از فقها که مراتب نفسش دینش و مخالف هوی و هوسش و مطیع فرمان مولایش (ائمه علیهماالسلام ) باشد بر عوام ، لازم است که از او تقلید کنند).
بدین ترتیب امور مسلمین در زمان «غیبت کبری »به دست «ولی فقیه »قرار گرفت که با نظر او باید انجام و جریان یابد. گرچه منصب «فتوا»، «قضاوت »و «حکم »برای فقیهان از پیش ، توسط ائمه معصومین علیهماالسلام جعل شده بود، ولی رسمیت مرجعیت و زعامت فقهای اسلام از این تاریخ پدید آمد و تا ظهور آن حضرت ادامه خواهد داشت .
و پس از ظهور مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) دولت ایام ، پیوسته از آن اولیای خدا خواهد بود.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پویا ملکی

بررسی دیدگاههای اعتقادی و تاریخی غیبت

غیبت امام دوازدهم (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) از دو دیدگاه اعتقادی و تاریخی قابل بررسی است برای بررسی زمینه های تاریخی این رویداد و نقش ((نهاد وکالت ))در ایام غیبت ، در آغاز باید منابع و مآخذ بحث را مورد شناسایی و بررسی قرار داد، این منابع سه گروه هستند:

1 - کتاب های نوشته شده در موضوع غیبت
2 - کتاب های رجالی
3 - کتاب های تاریخی

از کتاب های خوبی که اخیرا نوشته شده می توان نوشته های "دکتر جاسم حسین " و "سید محمد صدر" را نام برد.



جنبش سایبری سفیران موعود (عج) - http://safiran-e-mouood.blog.ir
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پویا ملکی

معرفی امام زمان (عج)


نام

نام آن حضرت ، "محمد"همان نام جدش رسول الله صلی اللّه علیه و آله است . تمامی مورخان و محدثان معتقدند که پیامبر صلی اللّه علیه و آله خود این نام را بر او نهاده بود . این همنامی بی دلیل نیست ، بلکه گویای این حقیقت است همچنان که پیامبر صلی اللّه علیه و آله با طلوع خود، جهانیان را از گمراهی و جهل نجات داد، دوازدهمین فرزندش نیز با ظهور خود بشریت را از تاریکی و ضلال خواهد رهانید.

القاب
القاب مشهور آن حضرت عبارتند از: "مهدی " ، "قائم" ، "منتظر" ، "حجت " ، "خلف صالح" ، "بقیۀ الله " ، "منصور" ، "صاحب الامر" ، "ولی عصر" ، و "صاحب الزمان " ، که معروفترین آنها "مهدی " است . هر یک از این القاب را وجه یا وجوهی است ؛ مثلا آن حضرت را "مهدی" می گویند از آن جهت که هدایت ، به حق می کند، و "قائم "می گویند چون قیام به حق می کند و "منتظرش"گویند چون مؤمنان در انتظار قدوم اویند، و "حجت" نامند از آن رو که حجت و گواه خدا بر خلق است . در نگین انگشتر حضرت نیز همین لقب نقش شده است ؛

به نقل "کفعمی" عبارت انگشتری حضرت این گونه است :
" انا حجۀ الله و خاصته "

مادر
درباره مادر آن حضرت ، روایات گوناگونی وارد شده است ؛ "مسعودی " آن بانوی بزرگوار را کنیزی به نام "نرجس" می داند . "شهید" ، نام او را "مریم " ، دختر "زید علویه" ذکر می کند . "شیخ طوسی" در روایتی نام او را "ریحانه"خوانده ، اما بلافاصله اضافه می کند که او به "نرجس " ، "صیقل"(صقیل ) و "سوسن" نیز گفته می شده است . "شیخ مفید" تنها اسم "نرجس "را برای آن بزرگوار ذکر می کند . در روایت "حکمیه " عمه امام عسکری علیه السلام نیز تنها همین نام ذکر شده .
برخی از محققان می گویند: امکان دارد نام اصلی او همان "نرجس" بوده باشد و دیگر اسامی ، به جز "صقیل " را بانوی او "حکمیه" ، دختر امام جواد علیه السلام به وی داده باشد. مردم آن زمان ، کنیزان را برای خوش آمد گویی به اسامی گوناگون می خواندند و "نرجس " ، "ریحانه " و "سوسن" ، همه اسامی گل ها هستند،[43] "صدوق "روایتی را نقل نموده که این احتمال را تقویت می کند؛ او به سند خود از "غیاث" ، روایت کرده است که گفت : جانشین امام حسن عسگری علیه السلام در
روز جمعه به دنیا آمد؛ مادر آن حضرت "ریحانه" بود که "نرجس " ، "صیقل"و "سوسن" نیز نامیده می شد. جون در وقت حاملگی درخشش و نورانیت خاصی داشت ، "صیقل"نامیده می شد.
"سید محمد صدر"نیز در کتاب خود در مورد تعدد نام های آن حضرت تحلیلی جامع و مناسب ارائه می دهد.
درباره ملیت مادر دوازدهم (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) نیز اقوال مختلف است ، "صدوق "مطابق روایتی او را "ملیکۀ" ، دختر "یشوع " ، پسر قیصر روم و مادرش را از نسل "شمعون" یکی از حواریین مسیح می داند که ، توسط نیروهای اسلامی به اسارت درآمد و به صورت کنیز در معرض فروش قرار گرفت و به وسیله فرستاده امام هادی علیه السلام از بازار برده فروشان "بغداد"خریده ، و به محضر امام هادی علیه السلام در ((سامرا))فرستاده شد .
"کلینی "می گوید: مادر "قائم "، کنیزی از "نوبه "، استان شمالی "سودان "
بوده است .
"نعمانی " و "صدوق " احادیث دیگری را روایت می کنند حاکی از آن که مادر "قائم " ، کنیزی سیاه بوده است . "شیخ طوسی"روایتی نقل می کند که بعضی از محققان همان را ترجیح می دهند . به گفته او: آن بانو کنیزی بود که در خانه بعضی از خواهران امام دهم (حکیمه )، بزرگ بزرگ شده بود، و چون امام علیه السلام سیمای او را دید پیش بینی کرد که او فرزندی با عنایت خاص الهی به دنیا خواهد آمد.

میلاد امام زمان (عج)

دوازدهمین امام شیعیان ، فرزند امام حسن عسگری علیه السلام ، در سپیده دم جمعه ، نیمه شعبان ، سال ( 255 ه/ 869 م ) در "سامرا" چشم به جهان گشود؛ سال تولد آن حضرت (254 و 256 و 257 و 258 هجری قمری) نیز گفته شده است ، این اختلاف می تواند به دلیل پنهان نگاه داشتن تولد آن حضرت بوده باشد.
اصل ولادت مهدی جزء مسلمات تاریخ است و به جز ائمه ، عالمان ، مورخان و محدثان شیعه ، بسیاری از مورخان و محدثان اهل سنت نیز بدین امر تصریح کرده اند؛ در برخی کتاب های پژوهشی بیش از 65 تن ، از این عالمان و نام کتاب های آنان آمده است.



جنبش سایبری سفیران موعود (عج) - http://safiran-e-mouood.blog.ir


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پویا ملکی

تبیین معارف مهدوی به سبک داستان و تمثیل

به نام خداوند بخشنده ی مهربان

ببینید دوستان ...

کشتی ای را در دریایی طوفانی در نظر بگیرید. در یک فرض ممکن است افراد این کشتی باور کنند که اطرافشان تا هزاران فرسنگ، هیچ ساحل نجاتی وجود ندارد و توشه ی اندکی همراه دارند؛ به راستی آنان چه خواهند کرد؟ آیا هیچ تصور می شود که حرکتی کنند؟ نه؛ چون پذیرفته اند که مرگشان حتمی است!!

فرض دیگر این است که افراد آن کشتی، به یقین بدانند که در نزدیکی شان، ساحل امن و نجاتی وجود دارد. این افراد چه می کنند؟ قطعاً اینها تلاش می کنند تا خود را به ساحل برسانند.

همین قدر که امید در دل انسان به وجود آمد، مرگ سایه خود را جمع می کند و کنار می رود. امید موجب می شود، انسان تلاش و حرکت کند، پیش برود، مبارزه کند و زنده بماند.

مَثَلِ بشریت، در طول تاریخ و در حیات اجتماعی، مَثَلِ همان سرنشینان کشتی طوفان زده است که همیشه گرفتار مشکلاتی از سوی قدرتمندان، ستمگران وحکمرانان بوده است.

دسته ای نجات را آرزویی دست نیافتنی تلقی کرده و گروهی با استفاده از آموزه های دینی، آن را وعده ای الهی و تخلف ناپذیر انگاشته اند. گروهی در راه برون رفت از آن مجاهدت کرده و عده ای سر تسلیم فرود آورده اند.

باورداشت موعود منجی – که در آموزه های اسلام با عنوان « مهدویت » مطرح شده – همان اعتقاد به وجود ساحل نجاتی است که انسان های گرفتار را به آینده ای روشن و سرشار از آرامش و آسایش نوید می دهد.

مهدویت، فکر و اندیشه ای است که آثار اجتماعی فراوانی دارد، مهمترین آنها، از بین بردن یأس و ناامیدی از پیکره اجتماع است. مهدویت؛ یعنی، امیدواری به آینده ای روشن و پیامی رهایی بخش به بشر سرخورده و ستم دیده و اینکه روزی یک مرد الهی خواهد آمد و آنچه مردم بدان امید دارند، تحقق خواهد بخشید.



جنبش سایبری سفیران موعود (عج) - http://safiran-e-mouood.blog.ir



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پویا ملکی

تبیین معارف مهدوی بر اساس ادله واسناد

در هر بخشی پیش از پرداختن به مسائل آن، باید به ضرورت و بایستگی آن توجه کرد، تا با انگیزه ی قوی و توان کافی وارد شد.

«اعتقاد» بنیان اصلی زندگی است؛ یعنی، آنچه را که انسان در میان عمل انجام می دهد، بی تردید به ساختار اعتقادی او بر می گردد. از این رو اگر انسان دارای اعتقاد صحیح و مستحکم با شد، در صحنه عمل گرفتار لغزش و دو دلی نخواهد شد. مهمترین چیزی که به اعتقاد درست شکل می دهد، معرفت است.

عقیده به مصلح کل اختصاص به شیعه یا مسلمانان ندارد، بلکه تمام ادیان و مذاهب آسمانی در این عقیده مشترکند. پیروان همه ی ادیان معتقدند که در یک عصر تاریک و بحرانی که جهان، را فساد و بیدادگری و بی دینی فرا گرفته، نجات دهنده ای بزرگ طلوع می کند؛ این نوید خوش را نه تنها در تمام کتاب هایی که به عنوان کتاب آسمانی باقی مانده مانند: کتاب زند و پازند، کتاب جاماسبنامه که از کتابهای مقدس زرتشتیان هستند، کتاب تورات و ملحقات آن که کتاب مقدس یهود شمرده می شود و کتاب انجیل عیسویان، می توان پیدا کرد، بلکه در کتاب های مقدس براهمه و بودائیان نیز کم و بیش دیده می شود.

اساسا نباید مهدی و نجات دهنده ی جهان را به یک ملت معینی اختصاص دهیم، زیرا او می آید که با عناوین اختلاف انگیز مانند: این نژاد و آن نژاد، این دین و آن دین، این ملت و آن ملت، این کشور و آن کشور، مبارزه کند، بنابراین، باید او را مهدی موعود جهانیان شمرد. او نجات دهنده حزب خدا پرستان است و پیروزی او پیروزی تمام انبیاء و مردان بزرگ الهی است.

به اعتقاد ما شیعیان مصلح کل با تمام خصوصیات در منابع دینی و تاریخی معرفی شده است و او فرزند امام حسن عسکری علیه السلام می باشد و بدست آن بزرگوار دولت حق تشکیل خواهد شد، دولت عدل اسلامی و او مظهر عدل الهی می باشد، برای ساختن دنیایی جدای از همه تبعیض ها و امتیاز خواهی ها، دورانی شیرین و جذاب همراه با مهر و برادری. امام زمان علیه السلام منادی ارزشهای والای الهی و اسلامی است، بشر در دولت حق مزه ی شیرین معارف و عبودیت بندگی را احساس خواهد کرد، موانع رشد از سر راه بشر برداشته خواهد شد و تازه اول دوران نیکو زیستن است.


« وَ لَقَد کَتَبنا فِی الزَّبُور مِن بَعدِ الذِّکر اِنَّ الاَرض یَرِثُِهاعِبادیَ الصّالِحُون---- انبیاء / 105»

به بیان قرآن کریم در ایه ی فوق بالاخره دنیای پرمخاطره و همراه سردرگمی و بی سر و سامانی بسر خواهد آمد و مصلحی بزرگ از تبار حضرت علی و حضرت زهرا علیهم السلام ظهور پیدا خواهد کرد و بشر را به درجات عالی انسانی خواهد رساند. کار بزرگ اصلاح جان و جامعه انسانی بدست زبده آفاق حضرت ولی عصر علیه السلام اتفاق خواهد افتاد ان شاء الله.



جنبش سایبری سفیران موعود (عج) - http://safiran-e-mouood.blog.ir

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پویا ملکی

امام مهدی علیه‌السلام فرزند کیست و از چه نسب و تباری است؟

امام مهدی علیه‌السلام دوازدهمین پیشوای معصوم ما، فرزند پیشوای یازدهم، امام حسن عسکری علیه‌السلام است. امام رضا علیه‌السلام فرموده‌اند: الخلف الصالح من ولد إبی محمد الحسن بن علی و هو صاحب الزمان و هو المهدی؛[۱] خلف صالح، از فرزندان ابو محمد حسن‌بن‌علی علیه‌السلام است.

او، صاحب الزمان است و اوست مهدی. از ابی‌غانم خادم نقل شده است که گفت: ولد لابی‌محمد ولد فسماه محمداً فعرضه علی أصحابه یوم الثالث و قال: «هذا صاحبکم من بعدی و خلیفتی علیکم و هو القائم الذی تمتد الاعناق بالانتظار. فإذا امتلأت الارض جوراً و ظلماً، خرج، فملاها قسطاً و عدلاً؛

برای ابو‌محمد( امام حسن عسکری علیه‌السلام) فرزندی به‌دنیا آمد که نامش را م ح م د گذاشت. او را روز سوم، به یاران خویش نشان داد و فرمود: «بعد از من، او صاحب شماست. او جانشین من است. او همان قائم است که همه انتظارش را می‌کشند. پس هرگاه زمین پر از جور و ظلم شد، ظهور می‌کند و زمین را پر از قسط و عدل می‌کند».[۲]

مادر آن حضرت ملکه رومی، نرجس خاتون است که «سوسن»، «صیقل» و «ریحانه نیز نامیده می‌شود، ایشان از طرف پدر، دختر «یشوعا»، پسر قیصر روم شرقی است و از طرف مادر به شمعون از یاران حضرت مسیح و وصی او می‌رسد. او در سال ۲۶۱هـ.ق. و به روایت دیگر، پیش از شهادت امام حسن عسکری علیه‌السلام از دنیا رفت و قبر شریفش در سامرا کنار قبر منور امام حسن عسکری علیه‌السلام است.[۳]

اینکه امام مهدی علیه‌السلام از خاندان و ذریه پیامبر اکرم است امری حتمی و مسلم است و در این رابطه ۳۸۹ حدیث در کتاب «منتخب‌الاثر» مورد بررسی قرار گرفته. ۴۰۶ روایت نیز در «منتخب‌الاثر» آمده که دلالت بر این دارد که مهدی علیه‌السلام از دودمان علی و زهرا علیهما‌السلاماست.[۴]

بنابراین نسب آن حضرت کاملاً مشخص و معلوم است و مسلم است که او از تبار حسین علیه‌السلام است و در این مورد ۱۴۸ حدیث در کتاب ارزشمند منتخب‌الاثر نقل شده است.

معرفی منابع برای مطالعه بیشتر:

• حدیث بعد از میلاد، سیّد مجتبی بحرینی.

• مولود مسعود یا مهدی موعود، محمدباقر شریعت‌پناه اصفهانی.

• آن سوی شب، سعید آل‌رسول.

• امام مهدی آخرین یادگار الهی، حسین استاد ولی

• نسب الامام المهدی، عزّالدین رضا نژاد.

• منتخب الاثر، صافی گلپایگانی.

• مهدی منتظر، تجلیل تبریزی.


پی‌نوشت‌ها

۱. بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج۵۱، ص۴3، ح31.

۲. همان، ص۵. ۳

. ریاحین الشریعة، ذبیح‌الله محلاتی، ج3، ص2۵.

۴. ر.ک: منتخب‌الاثر، لطف‌الله صافی، باب سوم، فصل ششم.


جنبش سایبری سفیران موعود (عج) - http://safiran-e-mouood.blog.ir

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پویا ملکی